تمنای بوی گل
با نوای نی...
خبر از هجر تو خواهم داد...
غم دلتنگی ات...
آشیانم را محنت سرا کرده...
روزگارم...
آه و زار و رنگین خون گشته...
ای آهوی دشت عشق...
خاطراتت..
همچو گلاب جاری ست...
دل را..
به رنگ سرمه ی چشم هایت...
لعاب خواهم داد...
با صد خنجر مژگانت...
در این ویرانه بازار...
سوداگری جنون خواهد کرد...
مرا بس...
آن تیغ ابروانت...
یاد رقص خوشه های گندم می کند...
آن پیچش زلف سیاهت...
فدای آن بت شیرین لب و مه پیکر...
که دلداری چو من...
تمنای بوی گل دارد...
(رضا)
یکشنبه 22 آبان 1390 - 12:11:47 PM